سلام عزیزکم..
ببخشید که عکسای سفرت رو یکم دیر میزارم آخه سیم دوربین گم شده بودو منم نتونستم عکسات رو انتقال بدم به کامپیوتر و بزارم تو وبلاگت.
مهیار:و حالا عکسام رو سوغاتی تقدیم میکنم به همه دوست جونیای عزیزم
عکس زیر مهیار برای اولین بار رفته حرم امام رضا(ع)
اینجا هم پسمل خوبم آروم بغل مامانی نشسته..
از آینه کاری های روی دیوار خیلی خوشت اومده بودو همش میخواستی بگیریشون
عکس زیر هم تو راه بودیم داشتیم میرفتیم مشهد
آفرین پسر خوبم که نه تو راه مامانی رو اذیت کردی و بیشتر راه رو خواب بودی و نه تو مسافرت
اینجا هم وسط راه واستادیم یکم استراحت کنیم
عکس زیررفته بودیم توس جای آرامگاه فردوسی
اینجا ما رفته بودیم موزه که شما خسته شده بودی و گریه میکردی که یه دفعه دیدم داری واسه خودت میری.ای شیطون بلا
اینجا هم آرامگاه فردوسیهست.
اینجا شما همش دنبال پسرخاله جون(مسیحا)میکردی
این جاکلیدی که اسمت روش نوشته رو بابایی برات از توس گرفت
عکس زیر آقا مهیار رفته بود خونه خاله جونش تو مشهد
اینجا هم مهیار جونم رفته الماس شرق
اینجا یه روز دیگه هم رفته بودیم الماس شرق اما این دفعه با پسرخاله جون یعنی مسیحا
داشتیم میرفتیم شاندیز که دیدیم از روستای زشک سر درآوردیم و گفتیم حالا که اومدیم اینجابریم آبشارش رو هم ببینیم.
عکس زیر هم داشتیم برمیگشتیم
این عکس زیر هم مال دو روز پیشه که از مسافرت برگشته بودیم
شهربازی پارک ملت هم رفته بودیم اما متاسفانه چون دوربین شارژ نداشت نتونستم ازت عکس بگیرم عزیزدلم..
*** دوست دارم پسر نازم ***